ای کبوتر تو که سر پنجهٔ شاهینت نیست
|
ای کبوتر تو که سر پنجهٔ شاهینت نیست. با خبر باش که آواز پری میآید … سرخی چشم کبوتر هیچ دانی زچیست … نامه ای میبرد،از بهر دلم خون میچکید … |
|
۸: جز غم عشق بهر چیز که در ساختهای ۹ : ای کبوتر تو که سر پنجهٔ شاهینت نیست آمار اوزان عروضی » |
|
خسرو دوامی (۱۳۳۶ تهران) از سال ۱۳۶۱ ساکن لسآنجلس است. داستانها، ترجمهها و مقالات متعددی از خسرو دوامی در نشریههای داخل و خارج از ایران منتشر شده است. دوامی مدتی جنگ ادبی «کتاب نیما» را منتشر میکرد. |
|
برای این اثر هیچ منبع و مأخذی آورده نشدهاست. شما میتوانید با افزودن منابع برطبق اصول اثباتپذیری و شیوهنامهٔ ارجاع به منابع، به ویکینبشته کمک کنید. آثار بیمنبع در آینده حذف خواهند شد. |
|
برون نمود در آن دم که شمر پیراهنت را ××××××××× به تن ز پنجهٔ غم جامه هر زمان بِدَريدم. چو ماه چهارده دیدم سر تو را به سر نی ××××××××× هلالوار ز بار مصیبت تو خمیدم |
|
پیش باز عشق ایین کبوتر داشتن … لایق این حلقه ی زنجیر هر دیوانه نیست. دکلمه : روشنک. ای جان تو جان من کجایی … چشمم آن دم که ز شوق تـو نهـد سر به لحد . تا دم صبح قیامت نگـران خواهـد بـود . |
برچسبها:ابوسعید ابوالخیر (رباعیات) - ویکینبشته, کبوتر ایرانی : Poetica Project, گلبانگ | برگ سبز, گنجور » رضیالدین آرتیمانی » مفردات » ۹, معارف اسلامی - جلسه هفتم چهارشنبه (23-7-1399) - صفر 1442 ...